احتمالا آرنت و کتابهاش اگه تو بخش فلسفه یا سیاست کتابفروشی ها قدم زده باشید به چشمتون خورده.من خوندن آرنت رو چند ماه پیش شروع کردم و واقعا دوسش داشتم در همون زمان هم دوره “یادگیری” متمم رو میخوندم و دیدم آرنت میتونه بهونه مناسبی برای تمرین یادگیری کریستالی باشه. …

در یکی از پست های اولی (+) که گذاشتم راجع به مقاله ناباکوف در مورد روش صحیح خواندن کتاب نوشته بودم ولی گفتم که نظر و درک درستی از منطور ناباکوف ندارم. الان هم احتمالا درک درستی ازش در من شکل نگرفته ولی کمی بهتر منظور ناباکوف رو متوجه شدم …

امسال دومین سالی بود که توی چلنج سالیانه کتاب گودریدز شرکت میکردم. به این شکل که اول هر سال یه هدفی تعیین میکنی و سعی میکنی بهش برسی. زیاد با معیار این هدف راحت نیستم ، تعداد کتاب احتمالا بدترین معیاریه که میتونی هدف قرار بدی ولی خب حداقل میتونه …

همین اول متن توصیه میکنم که اگه به اسپویل حساسید اول فیلم رو ببینید گرچه فیلم زیاد اسپویل پذیری نیست. صرفا به این خاطر میگم که من خودم دوست ندارم نظر و زاویه دید کسی رو قبل دیدن فیلم بشنوم چون جلوی ایجاد زاویه دید خودمو میگیره. تشریح یک سقوط …

پس از مدتها کلنجار با بحران چرا و چطور نوشتن کمی به خودم جسارت دادم که راجع به یک شعر از شیمبوریسکا بنویسم. آشنایی زدایی برای من یجور تلاشه برای گسترش زندگی. قبلا تو پست شوپنهاور راجع به مکانیسم درک زمان مغز که وام گرفته شده از ایگلمن بود گفتم …

ایگلمن حدودا چند روز پیش یه مقاله ای داد که در اون بررسی میکرد روش هایی که برای مقایسه intelligence بین انسان و هوش مصنوعی رو . این مقاله چند تا از سوال ها رو برام حل کرد برای همین گفتم نوشتنش شاید مفید باشه. اینکه ما چه زمان میگیم …

این پست در حال حاضر ناقصه. برای تکمیلش قراره یه کتابی رو بخونم از میشل فوکو به اسم ” این یک پیپ نیست ” بعدش احتمالا بتونم بهتر راجب پنج نقاشی که خیلی دوس دارم حرف بزنم. طبق معمول همیشه، مغز ! یه جمله ای بود توی یکی از کتابای …

دو کتاب کوتاه رو این روزا داشتم میخوندم تو دو مبحث مختلف ولی به طرز عجیبی مرتبط به هم. در نگاه اول نباید ارتباطی بینشون نباشه و شایدم واقعا نیست و این مغز منه که داره بهم مربوطشون میکنه. مطالب ادامه رو از این کتاب ها و از اپیزود دوم …